هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، درد، صبر، امید و رهایی از هوا و هوس‌های دنیوی می‌پردازد. شاعر از خواننده می‌خواهد که دل را با درد و رنج بپزد، از هوای پوچ دست بکشد و به سوی روشنایی و حقیقت حرکت کند. همچنین، اشاره‌هایی به مرگ، جاودانگی و زیبایی‌های پایدار دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۸۱

هر کس نکرده در گرو می کتاب را
نگرفته است از گل کاغذ گلاب را

دل را ز درد و داغ به تدریج پخته کن
هشدار خامسوز نسازی کباب را

شرمی بدار از جگر آتشین ما
تا چند چون گهر به گره بندی آب را؟

روشندلان ز مرگ محابا نمی کنند
نور از زوال کم نشود آفتاب را

عمر دوباره مسئلت آنها که می کنند
گویا ندیده اند جهان خراب را

دست از هوا بشوی که ترک هوای پوچ
در یک نفس رساند به دریا حباب را

روی سیه به اشک ندامت شود سفید
باران برآورد ز سیاهی سحاب را

از خط ملاحت لب میگون او فزود
شور از نمک زیاده شود این شراب را

هر صبح و شام، غیرت آن حسن بی زوال
خون از شفق کند به جگر آفتاب را

بس نیست چشم نرم ترا پرده های خواب؟
کز مخمل دو خوابه کنی رخت خواب را

آرد برون چو تیر خدنگ از کمان سخت
امید خاکبوس نهال تو آب را

صائب کجا به ذره ما رحم می کند؟
گردون که خاکمال دهد آفتاب را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.