هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با بهره‌گیری از تصاویر طبیعی مانند لاله، غنچه، کوهسار و شبنم، به بیان عشق، رنج، امید و مفاهیم عرفانی می‌پردازد. شاعر از ظلم، قربانی شدن رحمت و اهمیت شب‌زنده‌داری سخن می‌گوید و با اشاره به منصور حلاج، به موضوعات عمیق عرفانی و اخلاقی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر، نیازمند درک و تجربه‌ای است که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۷۰۰

روی تو سوخته است دل لاله زار را
در غنچه کرده است حصاری بهار را

برده است جستجوی تو آرامش از جهان
از کبک پای کم نبود کوهسار را

ظلم است شستن آیه رحمت به آب تیغ
متراش زینهار خط مشکبار را

شب زنده دار باش که خورشید می دهد
در دیده جای، شبنم شب زنده دار را

روزی طلب به تیغ زبان کن که نیش برق
گوهر فشان کند رگ ابر بهار را

از قرب اهل حال شود چوب خشک سبز
منصور می کند شجر طور دار را

غیرت به سوز عاریتی تن نمی دهد
جوهر برآورد ز دل آتش چنار را

دور از گهر غبار یتیمی نمی شود
نتوان ز یاد برد من خاکسار را

دشنام تلخ صائب ازان لب مرا بس است
حاجت به نقل نیست می خوشگوار را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.