هوش مصنوعی: این متن شعری از صائب تبریزی است که به موضوعات عشق، زهد، گذر عمر و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از بی‌فایده بودن سخن گفتن با افراد خشک و بی‌احساس درباره عشق می‌گوید و تأکید می‌کند که برخی چیزها مانند عشق و جوانی، پس از نابودی قابل بازگشت نیستند. همچنین، او از ناتوانی انسان در کنترل برخی امور مانند امواج زندگی سخن می‌گوید و به درون آتشین پیران سالخورده اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناپایداری زندگی و تأملات وجودی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۷۳۷

مشمر ز عمر خود نفس ناشمرده را
دفتر مساز این ورق باده برده را

با زاهد فسرده مکن گفتگوی عشق
تلقین نکرده است کسی خون مرده را

تخمی که سوخت، سبز نگردد ز نوبهار
افسرده تر کند می گلگون فسرده را

بپذیر عذر باده کشان را، که همچو موج
در دست خویش نیست عنان، آب برده را

اندیشه کن ز باطن پیران که چون چنار
هست آتشی نهفته به دل سالخورده را

صائب نظر به سیب زنخدان یار نیست
دندان به پاره های دل خود فشرده را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.