هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از یار خود می‌پرسد که در شرایط سخت و ناهموار چگونه است و چگونه با مشکلات و سختی‌ها کنار می‌آید. شاعر از عشق و اندیشه به یار خود سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که حال او را نیز بپرسد. همچنین، شاعر به شرایط سخت جهان و مشکلاتی مانند آتش و تاریکی اشاره می‌کند و از یار خود می‌پرسد که چگونه در این شرایط دشوار دوام می‌آورد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۷۰

خوشی آخِر؟ بِگو ای یار چونی؟
اَزین اَیّامِ ناهَموار چونی؟

به روز و شب مرا اندیشهٔ توست
کَزین روز و شبِ خونْ خوار چونی؟

ازین آتش که در عالَم فُتاده‌ست
زِ دودِ لشکرِ تاتار چونی؟

دَرین دریا و تاریکیّ و صد موج
تو اَنْدَر کَشتیِ پُربار چونی؟

مَنَم بیمار و تو ما را طَبیبی
بِپُرس آخِر که ای بیمار چونی؟

مَنَت پُرسَم اگر تو می‌نَپُرسی
که ای شیرینِ شیرین کار چونی؟

وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست
دِلا دیگر مگو بسیار چونی؟

بگو در گوشِ شَمسُ الدّینِ تبریز
که ای خورشیدِ خوب اسرار چونی؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.