هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که بقای او نه به نان و آب، بلکه به درد و داغ عشق وابسته است. او از خدا می‌خواهد که عشق را نصیب جان‌سوختگان کند و اشاره می‌کند که مشکلات زندگی با عشق و می‌گساری حل می‌شوند. همچنین، شاعر به بی‌ثباتی دنیا و ناتوانی انسان در برابر تقدیر اشاره دارد و در نهایت، از گناهان و سیاهی‌های خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به می‌گساری و مفاهیم مربوط به گناه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۷۵۵

از نان و آب نیست بقا و ثبات ما
باشد ز درد و داغ محبت حیات ما

یارب نصیب سوخته جانان عشق کن
ته جرعه ای که مانده ز آب حیات ما

از سعی، راه عشق به پایان نمی رسد
در ترک کوشش است طریق نجات ما

در دل هزار عقده ز افلاک داشتیم
حل شد به یک پیاله می مشکلات ما

قد راست تا قیام قیامت نمی کند
افتاد هر که از نظر التفات ما

افتاده است چاشنی عشق ما بلند
در شیشه سپهر نگنجد نبات ما

دیدیم تا یگانگی ذات با صفات
شد محو در تصور ذاتش صفات ما

محراب ماست روی به هر جانب آوریم
زان بی جهت، شده است یکی تا جهات ما

صائب سیاهکاری ما را حساب نیست
روی زمین سیاه شد از سیئات ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.