هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از زندگی و ناملایمات آن است. او از ناله‌های خود، بی‌عدالتی‌های جهان، و ناتوانی در رهایی از بندهای زندگی می‌گوید. همچنین، شاعر به امید و آرامشی که در کلام متین نهفته است اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۷۶۰

چون نی ز ناله نیست تهی بندبند ما
آه از نفس زیاده کشد دردمند ما

چون صبحدم به خون شفق غوطه ها زدیم
هر چند بود یک دو نفس نوشخند ما

در بوته ای که سنگ در او آب می شود
یک عمر ماند و آب نگردید قند ما

بر شیشه شکسته ظفر نیست سنگ را
ای سنگدل مخور به دل دردمند ما

صد چشم بد ز ناله ما دور می شود
ای شعله سرسری مگذر از سپند ما

گاهی که دست خویش به زلف آشنا کنی
غافل مشو ز حال دل دردمند ما

کی می رود به خون غزالان بیگناه؟
جایی که چین به خویش نگیرد کمند ما

پوچ است در رهایی ما دست و پا زدن
چون بند دست و پای خدایی است بند ما

در خاک شوره نشو و نما نیست تخم را
غم می کند حذر دل دردمند ما

موی سفید، عمر سبکرو چه می کند؟
حاجت به تازیانه ندارد سمند ما

صائب بگو بگو، که کلام متین توست
آرام بخش خاطر مشکل پسند ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.