هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند گذر زمان، ناپایداری زندگی، جستجوی کمال، رنج‌های انسانی، و رابطه با خدا و خلق می‌پردازد. شاعر از بی‌ریشه‌گی انسان، تشنگی برای حفظ آبرو، رنج‌های ناشی از بی‌عدالتی، و دوری از حقیقت در میان مردم سخن می‌گوید. همچنین، به امیدواری به رحمت الهی و انتظار برای روز جزا اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۷۷۱

در سیر و دور می گذرد ماه و سال ما
چون گردباد ریشه ندارد نهال ما

ذاتی است روشنایی ما همچو آفتاب
نقصی نمی رسد به کمال از زوال ما

در حفظ آبرو ز حبابیم تشنه تر
از آب خضر خشک برآید سفال ما

خون می کند ز دیده روان نیش انتقام
خاری اگر به سهو شود پایمال ما

گوهر فشاند گرد یتیمی ز روی خویش
از دل برون نرفت غبار ملال ما

پشت فتادگی بود ایمن ز خاکمال
دشمن چگونه صرفه برد از جدال ما؟

صد پیرهن بود به از آماس، لاغری
از آفتاب نور نگیرد هلال ما

عمری است تا ز خویش برون رفته ایم ما
چون می شود غریب نباشد خیال ما؟

از بیم چشم چهره به خوناب شسته ایم
چون گل ز بی غمی نبود رنگ آل ما

داریم چشم آن که برآرد ز تشنگی
صحرای حشر را عرق انفعال ما

افغان که چون حنای شفق، صبح طلعتی
رنگین نکرد دست ز خون حلال ما

سر جوش عمر را گذراندیم در گناه
شد صرف شوره زار سراسر زلال ما

از قرب مردمان ز حق افتاده ایم دور
در انقطاع خلق بود اتصال ما

برگشتنی است گر چه ز کوه گران، صدا
تمکین او نداد جواب سؤال ما

از گوشمال، دست معلم کبود شد
شوخی ز سر نهشت دل خردسال ما

پیش رخ گشاده دلدار، می شود
پیچیده تر ز زلف زبان سؤال ما

صائب فغان که گشت درین بوستانسرا
طاوس وار بال و پر ما و بال ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.