هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی به بیان مفاهیمی مانند درد درونی، ناامیدی، و بیفایده بودن برخی تلاشها میپردازد. شاعر از تشبیهاتی مانند «آبی که آتش است» و «مگسهای مزاحم» برای نشان دادن مشکلات زندگی استفاده میکند. همچنین، به ناتوانی عقل در رسیدن به کمال بدون تلاش و بینیازی دیوانگان از آموزش اشاره میکند. در نهایت، شاعر از آرزوی فراغت و نصیب نبردن از باده زندگی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با استفاده از استعارههای پیچیده، برای درک و تجزیهوتحلیل مناسب نوجوانان و بزرگسالان طراحی شدهاست. همچنین، مضامین غمانگیز و ناامیدی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۸۱۳
تسکین ندهد خوردن می سوز درون را
آتش بود این آب، جگر تشنه خون را
راندن نکند خیرگی از طبع مگس دور
اندیشه ز خواری نبود مرد دون را
از پیشروان دل نگرانی نتوان برد
پیوسته بود چشم ز پی راهنمون را
نگذاشت ز سر، سرکشی آن زلف ز آهم
حرفی است که در مار اثرهاست فسون را
عقل است که موقوف به کسب است کمالش
حاجت به معلم نبود مشق جنون را
صائب مکن از بخت طمع برگ فراغت
کز باده نصیبی نبود جام نگون را
آتش بود این آب، جگر تشنه خون را
راندن نکند خیرگی از طبع مگس دور
اندیشه ز خواری نبود مرد دون را
از پیشروان دل نگرانی نتوان برد
پیوسته بود چشم ز پی راهنمون را
نگذاشت ز سر، سرکشی آن زلف ز آهم
حرفی است که در مار اثرهاست فسون را
عقل است که موقوف به کسب است کمالش
حاجت به معلم نبود مشق جنون را
صائب مکن از بخت طمع برگ فراغت
کز باده نصیبی نبود جام نگون را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.