هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالات و رنج‌های دل می‌پردازد و از احساساتی مانند درد، ناکامی، سوختگی عاطفی، و تنهایی سخن می‌گوید. شاعر با تصاویر نمادین مانند «زهر ناکامی»، «تیر قضا»، و «گریه افشردن» به توصیف حالات درونی انسان می‌پردازد. همچنین، متن به موضوعاتی مانند ناامیدی از جهان، رنج‌های عاطفی، و تضاد بین آرزوهای انسان و واقعیت‌های زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، مرگ، و رنج‌های وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۷

بیخودی رفتن است دلها را
هوش واماندن است دلها را

آه بی اختیار از سر درد
دامن افشاندن است دلها را

چشم پوشیدن از جهان خراب
چشم وا کردن است دلها را

غوطه خوردن به زهر ناکامی
سبزه غلطیدن است دلها را

سینه دادن به زخم تیر قضا
نیشکر خوردن است دلها را

از جگرها نسیم سوختگی
بوی پیراهن است دلها را

آه، افشاندن غبار از جان
گریه، افشردن است دلها را

گهر اشک دمبدم سفتن
درد خود گفتن است دلها را

عیش شیرین این جهان خراب
تلخی مردن است دلها را

نفس را مطلق العنان کردن
خصم پروردن است دلها را

گل بی خار آرزومندی
خار پیراهن است دلها را

دیده هر چند موشکاف بود
پرده دیدن است دلها را

نیست پوشیده در جهان رازی
چشم اگر روشن است دلها را

حال دلها ز دیده ها پیداست
دیده ها روزن است دلها را

تا نگردد نگاه گوشه نشین
برق در خرمن است دلها را

آسمان گر چه وسعتی دارد
چشمه سوزن است دلها را

تا نگردد زبان خموش از لاف
آب در روغن است دلها را

درد هر کس به قدر بینش اوست
رنج بیش از تن است دلها را

به زبان حرف دوستی گفتن
بد گمان کردن است دلها را

تنگ خلقی به دوستان صائب
در هم افشردن است دلها را
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.