هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، شراب، طبیعت و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر از بیداری صبحگاهی، می‌نوشی و عشق سخن می‌گوید و با اشارات به عناصر طبیعی مانند دریا، ماهیان و کوه، مفاهیم عمیق انسانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۶۳

صبح روشن شد، بده ساقی می چون آفتاب
تا به روی دولت بیدار برخیزم ز خواب

هر که در میخانه بردارد ز روی صدق دست
از بیاض گردن مینا شود مالک رقاب

ماهیان از بی زبانی بحر بر سر می کشند
گفتگو داروی بیهوشی است در بزم شراب

عذر بیداد رخ او را خط از عشاق خواست
راه خود را پاک سازد خون چو گردد مشک ناب

از خط شبرنگ گفتم شرم او کمتر شود
پرده دیگر ز خط افزود بر شرم و حجاب

در زمان خط، مدار چشم او بر مردمی است
گردن عامل بود باریک در پای حساب

از نگاه گرم، چون مویی که بر آتش نهند
می شود افزون میان نازکش را پیچ و تاب

فیض گردون بلنداختر بود ز اقبال عشق
تاج بخشی می کند از همت دریا حباب

کیمیای دانه احسان، زمین قابل است
گوهر شهوار گردد در صدف اشک سحاب

مردم بی برگ را اسباب عیش آماده است
بستر خار است، در هر جا که سنگین گشت خواب

ایمنی جستم ز ویرانی، ندانستم که چرخ
گنج خواهد خواست جای باج ازین ملک خراب

در بلندی ناله صائب ندارد کوتهی
کوه تمکین تو می سازد صدا را بی جواب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.