هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از شمس تبریز است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن میگوید. او از معشوق خود میخواهد که به حال او توجه کند و از درد فراق او بپرسد. شاعر خود را مستمند و معشوق را هلاککنندهی مستمندان میداند. او از عشق و درد کهنه سخن میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۶۸۳
نِگارا تو گُلی یا جُمله قَندی؟
که چون بینی مرا، چون گُلْ بِخَندی
نِگارا تو به بُستانْ آن درختی
که چون دیدم تو را، بیخَم بِکَندی
چه کم گَردد زِ حُسنَت گَر بِپُرسی
که چونی در فِراقَم؟ دَردمندی؟
من آنَم کَزْ فِراقَت مُسْتمَندَم
تو آنی که هَلاکِ مُسْتمَندی
دَرین مَطْبَخ هزاران جان به خَرج است
بِبین تو ای دل مِسکین که چندی
چو حَلقه بر دَرَت سَر میزَنَم من
چه چاره، چون تو بر بامِ بُلندی؟
بیا ای زُلْفِ چوگان، حُکْم داری
که چون گویم، دَرین میدان فِکَندی
سِپَنْد از بَهرِ آن باشد که سوزد
دِلا میسوز، دِلْبَر را سِپَندی
بیا، ای جامِ عشقِ شَمسِ تبریز
که دَردِ کُهنه را تو سودمندی
که چون بینی مرا، چون گُلْ بِخَندی
نِگارا تو به بُستانْ آن درختی
که چون دیدم تو را، بیخَم بِکَندی
چه کم گَردد زِ حُسنَت گَر بِپُرسی
که چونی در فِراقَم؟ دَردمندی؟
من آنَم کَزْ فِراقَت مُسْتمَندَم
تو آنی که هَلاکِ مُسْتمَندی
دَرین مَطْبَخ هزاران جان به خَرج است
بِبین تو ای دل مِسکین که چندی
چو حَلقه بر دَرَت سَر میزَنَم من
چه چاره، چون تو بر بامِ بُلندی؟
بیا ای زُلْفِ چوگان، حُکْم داری
که چون گویم، دَرین میدان فِکَندی
سِپَنْد از بَهرِ آن باشد که سوزد
دِلا میسوز، دِلْبَر را سِپَندی
بیا، ای جامِ عشقِ شَمسِ تبریز
که دَردِ کُهنه را تو سودمندی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.