۳۲۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۸۳

نِگارا تو گُلی یا جُمله قَندی؟
که چون بینی مرا، چون گُلْ بِخَندی

نِگارا تو به بُستانْ آن درختی
که چون دیدم تو را، بیخَم بِکَندی

چه کم گَردد زِ حُسنَت گَر بِپُرسی
که چونی در فِراقَم؟ دَردمندی؟

من آنَم کَزْ فِراقَت مُسْتمَندَم
تو آنی که هَلاکِ مُسْتمَندی

دَرین مَطْبَخ هزاران جان به خَرج است
بِبین تو ای دل مِسکین که چندی

چو حَلقه بر دَرَت سَر می‌زَنَم من
چه چاره، چون تو بر بامِ بُلندی؟

بیا ای زُلْفِ چوگان، حُکْم داری
که چون گویم، دَرین میدان فِکَندی

سِپَنْد از بَهرِ آن باشد که سوزد
دِلا می‌سوز، دِلْبَر را سِپَندی

بیا، ای جامِ عشقِ شَمسِ تبریز
که دَردِ کُهنه را تو سودمندی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.