هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند بلبل، گلاب، آفتاب و ماه برای بیان احساسات عمیق انسانی مانند عشق، ندامت، شوق و بی‌مهری استفاده می‌کند. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، حالات روحی و عاطفی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۱۳

از اشک بلبل است رگ تلخی گلاب
نادان کند حواله ز غفلت به آفتاب

از روی آتشین تو دل آب می شود
از روی آفتاب شود چشم اگر پر آب

نتوان به هیچ وجه عنانش نگاه داشت
حسنی که شد ز حلقه خط پای در رکاب

از نازکی به موی میانش نمی رسد
هر چند زلف بیش کند مشق پیچ و تاب

در ابر از آفتاب توان فیض بیش برد
ما می بریم لذت دیدار از نقاب

از موجه سراب شود بیش تشنگی
پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب

اشک ندامت است سیه کار را فزون
در تیرگی زیاده بود ریزش سحاب

موی سفید ریشه طول امل بود
در شوره زار بیش بود موجه سراب

آرام نیست آبله پایان شوق را
مانع نگردد از حرکت آب را حباب

همت عطای خویش نگیرد ز سایلان
یاقوت و لعل رنگ نبازد ز آفتاب

در رد سایلند بزرگان زبان دراز
باشد دلیر کوه گرانسنگ در جواب

گر نیست نشأه سخن افزون ز می، چرا
مستی شود زیاده ز گفتار در شراب؟

در روی آفتاب توان بی حجاب دید
نتوان دلیر روی ترا دید از حجاب

بی مهری سپهر سیه دل به نیکوان
روشن شد از گرفتگی ماه و آفتاب

کامل عیار نیست به میزان دوستی
هر کس که هم خمار نگردد به هم شراب

مویش به روزگار جوانی شود سفید
چون نافه خون خویش کند هر که مشک ناب

این روی شرمناک که من دیده ام ز یار
صائب ز خط عجب که برون آید از حجاب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.