هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند گذر زمان، جوانی و غفلت، تلخیهای زندگی، حکمت و عزلت، و تضادهای اجتماعی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند شراب، بهار، حکمت یونان، و عزلت برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'شراب' و 'خون خوردن' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۹۳۸
در غبار خط صفای آن پری طلعت بجاست
گر چه شد درد این شراب صاف، کیفیت بجاست
رفتن فصل بهار، از خواب سنگینی نبرد
طی شد ایام جوانی و همان غفلت بجاست
توبه خواهش به سایل می دهد از روی تلخ
خواجه ممسک کند گر دعوی همت بجاست؟
بحر نتواند فرو بردن کف بی مغز را
غرقه شد در آب یونان و همان حکمت بجاست
در چنین عهدی که مردم خون هم را می خورند
می کشد هر کس که پا در دامن عزلت بجاست
داد جا در دست چون خاتم سلیمان مور را
عزت افتادگان از صاحب دولت بجاست
می فشاند گوهر و آب از خجالت می شود
گر کند ابر بهاران دعوی همت بجاست
صائب از مینا به کنه باده مستان می رسند
اهل معنی را نظر بر عالم صورت بجاست
گر چه شد درد این شراب صاف، کیفیت بجاست
رفتن فصل بهار، از خواب سنگینی نبرد
طی شد ایام جوانی و همان غفلت بجاست
توبه خواهش به سایل می دهد از روی تلخ
خواجه ممسک کند گر دعوی همت بجاست؟
بحر نتواند فرو بردن کف بی مغز را
غرقه شد در آب یونان و همان حکمت بجاست
در چنین عهدی که مردم خون هم را می خورند
می کشد هر کس که پا در دامن عزلت بجاست
داد جا در دست چون خاتم سلیمان مور را
عزت افتادگان از صاحب دولت بجاست
می فشاند گوهر و آب از خجالت می شود
گر کند ابر بهاران دعوی همت بجاست
صائب از مینا به کنه باده مستان می رسند
اهل معنی را نظر بر عالم صورت بجاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.