۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۵۴

روی مطلب در نقاب یأس از ابرام ماست
شمع در فانوس از پروانه خودکام ماست

چشم تا وا کرده ایم، از خویش بیرون رفته ایم
نقطه آغاز ما همچون شرر انجام ماست

از زبان شکوه ما عیش عالم تلخ شد
تلخی کام شکر از تلخی بادام ماست

ما که در بیت الحرام بیخودی داریم روی
بادبان کشتی می جامه احرام ماست

جای حیرت نیست صائب گر زمین گیرست دل
سالها شد زیر سنگ از آرزوی خام ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.