۱۹۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۸۲

حلقه اطفال بهر اهل سودا بهترست
تنگنای شهر از دامان صحرا بهترست

گوشه گیران ایمن از آفات شهرت نیستند
در میان خلق بودن پیش دانا بهترست

آب و رنگ صورت ظاهر دو روزی بیش نیست
حسن اخلاق جمیل از روی زیبا بهترست

طوطی از حرف مکرر می کند دل را سیاه
پرده زنگار بر آیینه ما بهترست

فعل نیکو زشت می گردد ز نافهمیدگی
بخل در جای خود از احسان بیجا بهترست

پیش ما کز هر نگاهی پی به مضمون می بریم
از لب گویای خوبان، چشم گویا بهترست

کوزه لب بسته از خم پر شراب آید برون
خامشی پیش کریمان از تقاضا بهترست

نیست جفت ناموافق را علاجی جز طلاق
با تو گر دنیا نسازد، ترک دنیا بهترست

از بصیرت نیست پوشیدن ز دنیا چشم خود
چشم عبرت بین اگر باشد، تماشا بهترست

قمری از پاس غلط دل برنمی دارد ز سرو
ورنه از سرو سهی آن قد رعنا بهترست

با دو رویان، یک جهت یکرنگ نتواند شدن
پیش عارف خار از گلهای رعنا بهترست

پیش چشم ما که منظورست حسن عاقبت
خط مشکین صائب از زلف چلیپا بهترست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.