۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۹۴

مرا بِگْرفت روحانی نِگاری
کِناریّ و کِناریّ و کناری

بِزَد با من میانِ راهِ تَنگی
دوچاریّ و دوچاریّ و دوچاری

زِ جانْ بَرخاست زاتَش‌‌هایِ عشقش
بُخاریّ و بُخاریّ و بُخاری

مَبادا هیچ دل را زین چُنین عشق
قراریّ و قراریّ و قَراری

سُکُسْت این کُرّهٔ تُندِ دل من
فَساریّ و فَساریّ و فَساری

نهاده بر سَرَش اَفْسارِ سودا
غُباریّ و غُباریّ و غُباری

فُتاده در سَرَش از شَمسِ تبریز
خُماریّ و خُماریّ و خُماری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.