هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر در مورد دردها و ناامیدی‌های زندگی است. او از تلخی‌های عالم، ناامیدی، و بی‌توجهی دیگران سخن می‌گوید، اما در عین حال به تسکین دل امیدوار و مقاومت در برابر سختی‌ها اشاره دارد. شاعر از عشق، رنج، و صبر در برابر مصائب زندگی می‌گوید و با استفاده از تصاویر زیبایی مانند لاله‌زار، گلستان، و جویبار، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۹۹۸

تلخی عالم شراب خوشگوار ما بس است
درد و داغ ناامیدی لاله زار ما بس است

گر نباشد بوسه شیرین، پیام تلخ هم
بهر تسکین دل امیدوار ما بس است

گر ز دلسوزی نیارد کس به خاک ما چراغ
خارخاری از گلستان یادگار ما بس است

گر ز خون ما نگیرد دست شیرین در نگار
تیشه مردانه ما دستیار ما بس است

گر ز خوی آتشین، دوزخ به ما تندی کند
مشت آبی از جبین شرمسار ما بس است

ما کز آب روی خود داریم باغ خویش سبز
سرکشی سرو کنار جویبار ما بس است

می شود دست نوازش مهر لب خمیازه را
برگ تاکی از پی دفع خمار ما بس است

تیغ ها را کند می سازد سپر انداختن
مهر خاموشی ز آفتها حصار ما بس است

بید مجنونیم در بستانسرای روزگار
سر به پیش انداختن از شرم، بار ما بس است

زشت رویان دشمن آیینه های روشنند
حرف را بی پرده گفتن پرده دار ما بس است

ما ز مجنون رسم و آیین شکار آموختیم
از غزالان گوشه چشمی شکار ما بس است

از دل ما آشنایی بار غم گر بر نداشت
این که دوشی نیست صائب زیر بار ما بس است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.