هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از احساسات عمیق و عاطفی شاعر درباره طبیعت، عشق و زندگی سخن میگوید. شاعر از بهار، خمار، ماه، یار و چنگ به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده میکند. او از زیباییهای طبیعت و زندگی الهام میگیرد و در عین حال از رنجها و تاریکیهای زندگی نیز سخن میگوید. در نهایت، شاعر به ساقی و مستی اشاره میکند و از عشق و زیبایی به عنوان نیرویی الهامبخش یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۲۶۹۶
مرا در خَنده میآرَد بهاری
مرا سَرگشته میدارد خُماری
مرا در چَرخْ آوردهست ماهی
مرا بییار گَردانید یاری
چو تاری گشتم از آوازِ چَنگی
نوایَش فاش و پیدا نیست تاری
جهانی چون غُباری، او بَراَنْگیخت
که پنهان شُد چو بادی در غُباری
حَیاتی چون شَرارْ آن شَهْ بَراَفْروخت
که پنهان شُد چو سوزی در شَراری
جَمالِ گُلْسِتان آن کَس بَرآراست
که پنهان شُد چو گُلْ در جانِ خاری
دِلَم گوید که ساقی را تو میگو
که جانَم مَستِ آن باقیست، باری
دِلَم چون آیِنِه خاموشِ گویاست
به دستِ بوالْعَجَب آیینه داری
کَزو در آینه ساعت به ساعت
هَمیتابَد عَجَب نَقْش و نِگاری
مرا سَرگشته میدارد خُماری
مرا در چَرخْ آوردهست ماهی
مرا بییار گَردانید یاری
چو تاری گشتم از آوازِ چَنگی
نوایَش فاش و پیدا نیست تاری
جهانی چون غُباری، او بَراَنْگیخت
که پنهان شُد چو بادی در غُباری
حَیاتی چون شَرارْ آن شَهْ بَراَفْروخت
که پنهان شُد چو سوزی در شَراری
جَمالِ گُلْسِتان آن کَس بَرآراست
که پنهان شُد چو گُلْ در جانِ خاری
دِلَم گوید که ساقی را تو میگو
که جانَم مَستِ آن باقیست، باری
دِلَم چون آیِنِه خاموشِ گویاست
به دستِ بوالْعَجَب آیینه داری
کَزو در آینه ساعت به ساعت
هَمیتابَد عَجَب نَقْش و نِگاری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.