هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به اهمیت و جایگاه دل در شناخت حقیقت و وحدت وجود اشاره دارد. شاعر با استفاده از استعارهها و تشبیههای زیبا، دل را به عنوان مرکز ادراک، عشق، و شناخت معرفی میکند و برتری آن را بر حواس ظاهری و دنیای مادی تأکید مینماید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۲۲
نیست یک تن در جهان گویا، اگر گویا دل است
چشم بینا پرده خواب است اگر بینا دل است
هست از وحدت خزان و نوبهار او یکی
بوستان آفرینش را گل رعنا دل است
هیچ جا چون شعله جواله اش آرام نیست
خاک دامنگیر آن سرو سهی بالا دل است
می نماید پست اگر در دیده کوتاه بین
پیش ارباب بصیرت، عالم بالا دل است
با تن آسانی میسر نیست اهل دل شدن
هر که شب از غنچه خسبان است سر تا پا دل است
از تجلی طور چون مجنون بیابانگرد شد
آن که پا برجاست پیش جلوه لیلا، دل است
بیغمان را گر بود میخانه باغ دلگشا
عاشقان را چشم پر خون ساغر و مینا دل است
خسروان را گر بود شبدیز و گلگون زیر ران
اهل معنی را براق آسمان پیما دل است
بزم بی دردان اگر روشن ز شمع است و چراغ
گوهر شب تاب ما در ظلمت شبها دل است
دل به دریاکردگان را زورقی در کار نیست
موج را بال و پر پرواز در دریا دل است
دل قوی چون شد، نیندیشد ز موج حادثات
لنگر آرامشی گر دارد این دریا دل است
گوشه امنی که از سیل حوادث ایمن است
بی گزند چشم بد صائب درین دنیا دل است
چشم بینا پرده خواب است اگر بینا دل است
هست از وحدت خزان و نوبهار او یکی
بوستان آفرینش را گل رعنا دل است
هیچ جا چون شعله جواله اش آرام نیست
خاک دامنگیر آن سرو سهی بالا دل است
می نماید پست اگر در دیده کوتاه بین
پیش ارباب بصیرت، عالم بالا دل است
با تن آسانی میسر نیست اهل دل شدن
هر که شب از غنچه خسبان است سر تا پا دل است
از تجلی طور چون مجنون بیابانگرد شد
آن که پا برجاست پیش جلوه لیلا، دل است
بیغمان را گر بود میخانه باغ دلگشا
عاشقان را چشم پر خون ساغر و مینا دل است
خسروان را گر بود شبدیز و گلگون زیر ران
اهل معنی را براق آسمان پیما دل است
بزم بی دردان اگر روشن ز شمع است و چراغ
گوهر شب تاب ما در ظلمت شبها دل است
دل به دریاکردگان را زورقی در کار نیست
موج را بال و پر پرواز در دریا دل است
دل قوی چون شد، نیندیشد ز موج حادثات
لنگر آرامشی گر دارد این دریا دل است
گوشه امنی که از سیل حوادث ایمن است
بی گزند چشم بد صائب درین دنیا دل است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.