۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۹۹

ندارد مَجْلِسِ ما بی‌تو نوری
که مَجْلِسْ بی‌تو باشد هَمچو گوری

بیایی، یا بِدان سومان بِخوانی
زِ فَضْلَت این کَرامَت نیست دوری

خَلایِق هَمچو کِشت و تو بهاری
به تو یابَد شَقایِقْشانْ ظُهوری

تَجَلّی کُن که تا سَرمَست گَردند
کنند اَجْزایِ عالَم مَستْ شوری

چو دریایِ عِتابِ تو بِجوشَد
بَرآیَد موجِ طوفانْ از تَنوری

چو گَردونِ قَبولِ تو بِگَردد
شود جُمله مُصیبَت‌ها سُروری

خَمُش، بُگْذار این شیشه گَری را
مَبادا که زَنَد بر شیشه کوری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.