هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از فضولی و ملول بودن فردی شکایت می‌کند و با او به گفتگو می‌پردازد. شاعر سعی می‌کند با استدلال و تاویل، فرد را از رفتارهای نادرستش آگاه کند و به او یادآوری می‌کند که نباید دیگران را بد ببیند یا قضاوت کند. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که فرد مورد نظر در تاویلات و تفاسیر او نمی‌گنجد و از او می‌خواهد که از خود فراتر رود و به بی‌حدودیت فکر کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۰۰

زِ هر چیزی مَلول است آن فُضولی
مَلولَش کُن خدایا از مَلولی

به قاصد، تا بیاشوبَد، بِجَنگَد
بِدو گفتم مَلولی هست گولی

بِخورْد آن بازیِ من، خشمگین شُد
مرا گفتا خَمُش دیوانه لولی

نگوید هیچ را بَد، مَردِ این راه
مَبین بَد هیچ را، وَرْنی تو غولی

بِگُفتم عینِ اِنْکارِ تو بر من
نه بَد دیدن بُوَد، یا بی‌حُصولی؟

مرا گفت او تَناقض‌‌هایِ بینا
بُوَد از مَصْلَحَت، نَزْ بی‌اصولی

مُحالی گَر بگوید مَردِ کامِل
تو عینِ حالْ دانَش، ای حُلولی

گَهی دَرَّد که داند، گَهْ بِدوزَد
گَهی شاهی کُند، گاهی رَسولی

به تَاویلاتِ تو او دَرنَگُنجَد
که تو هستی فُصولی، او اصولی

زِ خود مَنْگَر دَرو، از خود بُرون آ
که بر بی‌حَد ندارد حَدْ شُمولی

خَمُش، ای نَفْس تازی هم بگویم
دوباره لا تَقولی، لا تَقولی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.