۲۲۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۴۲

توبه از می در بهار نوجوانی مشکل است
تشنه بر گشتن ز آب زندگانی مشکل است

سرمه ای آواز را چون صحبت ناجنس نیست
بلبلان را با زغن هم آشیانی مشکل است

می توان از سست پیوندان به آسانی برید
از دهن دندان کشیدن در جوانی مشکل است

دل ز من خواهی نخواهی برد آن چشم کبود
پنجه کردن با بلای آسمانی مشکل است

هر که را چون بوی پیراهن بود چشمی به راه
قطع ره کردن به پای کاروانی مشکل است

هر گرانخوابی نمی گردد به صائب هم خیال
با براق برق جولان همعنانی مشکل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.