هوش مصنوعی: این متن شعری است که مضامین مختلفی مانند آزادگی، خاکساری، عید و محنت، روشن‌دلی، و خموشی را در بر می‌گیرد. شاعر از مفاهیمی مانند خرقه آزادگان، سرفرازی، و خدمت به آزادگان سخن می‌گوید و به مسائلی مانند چشم‌بد، قیامت، و زندگی در خدمت دیگران اشاره می‌کند. همچنین، از مفاهیمی مانند خواب، خموشی، و راه‌یابی از طریق سکوت نیز صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۷۲

خرقه آزادگان چشم از جهان پوشیدن است
کسوت این قوم از دستار سر پیچیدن است

سخت رویی می شود سنگ فسان شمشیر را
خاکساری روی دشمن بر زمین مالیدن است

از تهی مغزی است امید گشاد از ماه عید
ناخن تنها برای پشت سر خاریدن است

ما حجاب آلودگان را جرأت پروانه نیست
گرد سر گردیدن ما، گرد دل گردیدن است

سرفرازی چشم بد بسیار دارد در کمین
تا بود روشن، مدار شمع بر لرزیدن است

عرض دادن جنس خود بر مردم بالغ نظر
در ترازوی قیامت خویش را سنجیدن است

صرف کردن زندگی در خدمت آزادگان
زیر پای سرو چون آب روان غلطیدن است

از گداز شمع روشن شد که در بزم وجود
روزی روشندلان انگشت خود خاییدن است

در محرم تا چه خونها در دل مردم کند
محنت آبادی که عیدش دربدر گردیدن است

برگ جمعیت به از ریزش ندارد حاصلی
گر گلابی هست این گل را، ز هم پاشیدن است

سنگ طفلان می کند خوش وقت مجنون مرا
کار کبک مست در کوه و کمر خندیدن است

از خموشی می توان صائب به معنی راه برد
مایه غواص گوهرجو نفس دزدیدن است

خواب را صائب مکن بر دیده از شبگیر تلخ
چاره کوتاهی این ره به خود پیچیدن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.