هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های طبیعت، عشق، و رنج‌های عاشق اشاره دارد. شاعر از عناصری مانند شبنم، گلستان، خورشید، و شمع برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند قربانی، عاشقان، و غربت نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'قربانیان' و 'شهیدان' نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۱۰۷۳

دیده شبنم گر از روی گلستان روشن است
چشم گریان من از رخسار جانان روشن است

روشن از خورشید تابان است اگر روی زمین
ظلمت آباد دل از آیینه رویان روشن است

می کند دل را سیه، رویی که شرم آلود نیست
محفل ما از چراغ زیر دامان روشن است

گریه از آیینه دل می زداید تیرگی
شمع چندانی که چشمش هست گریان روشن است

حسن کامل را به از حیرت نباشد شاهدی
راحت قربانیان از چشم حیران روشن است

بر مزار عاشقان گر نیست شمعی گو مباش
کز دل خونگرم خود خاک شهیدان روشن است

قسمت ما نیست از صبح وطن جز تیرگی
چشم ما از سرمه شام غریبان روشن است

کار گویا می کند کوته زبان لاف را
جوهر شمشیر از زخم نمایان روشن است

می توان ره بردن از عنوان به مضمون نامه را
خلق صاحبخانه از سیمای دربان روشن است

در حریم زلف خود باد صبا را ره مده
کز دل سوزان عاشق این شبستان روشن است

گر شود روشن ز مهر و مه سرای دیگران
خانه اهل کرم صائب ز مهمان روشن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.