هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف شب، بوی گیسو، و آسمان شعله‌ور، عشق و شیفتگی خود را بیان می‌کند. همچنین، شاعر از تأثیرات عمیق معشوق بر روح و روان خود می‌گوید و چگونه حضور یا یاد او بر تمام وجودش تسلط دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، درک کامل تصاویر شاعرانه و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۹۷

زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی اوست
عطسه بی اختیار صبحدم از بوی اوست

می شمارد آسمان را سبزه خوابیده ای
دیده هر کس که محو قامت دلجوی اوست

آن که می سوزد فروغش خواب را در چشم من
آسمان یک شعله نیلوفری از روی اوست

بوی پیراهن گریبان چاک می آید به مصر
می توان دانست کز دیوانگان بوی اوست

یک سر ناخن ندارد عقل اینجا اختیار
عقده دل را گشاد از جنبش ابروی اوست

خانه دل را خیال یار می روبد ز غیر
آه دردآلود من آثار رفت و روی اوست

شیوه های حسن او صائب نیاید در شمار
دلبری یک چشمه کار از نرگس جادوی اوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.