هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به زیبایی از عشق، شوق، و سودا سخن میگوید. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خون شفق، رنگ زرد آفتاب، و کوه طور، احساسات عمیق و عرفانی را بیان میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند غفلت از علم، فتنههای زمین، و قیامت اشاره دارد و در نهایت، عشق را فراتر از عقل و خرد میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰۹۶
چرخ را خون شفق در دل ز استغنای اوست
رنگ زرد آفتاب از آتش سودای اوست
از علم غافل نگردد لشکری در کارزار
فتنه روی زمین را چشم بر بالای اوست
آن که کوه صبر ما را سر به صحرا داده است
کوه طور از وحشیان دامن صحرای اوست
آرزو در دل، نگه در چشم سوزد خلق را
از حیا نوری که در آیینه سیمای اوست
هست دیوان قیامت را اگر بسم اللهی
پیش ارباب بصیرت، قامت رعنای اوست
آن که ما را سر به صحرا داده چون موج سراب
در لباس شبروان آب خضر جویای ماست
عشق هیهات است گردد جمع صائب با خرد
هر سری کز عقل خالی شد پر از سودای اوست
رنگ زرد آفتاب از آتش سودای اوست
از علم غافل نگردد لشکری در کارزار
فتنه روی زمین را چشم بر بالای اوست
آن که کوه صبر ما را سر به صحرا داده است
کوه طور از وحشیان دامن صحرای اوست
آرزو در دل، نگه در چشم سوزد خلق را
از حیا نوری که در آیینه سیمای اوست
هست دیوان قیامت را اگر بسم اللهی
پیش ارباب بصیرت، قامت رعنای اوست
آن که ما را سر به صحرا داده چون موج سراب
در لباس شبروان آب خضر جویای ماست
عشق هیهات است گردد جمع صائب با خرد
هر سری کز عقل خالی شد پر از سودای اوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.