هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از استقلال و بلندپروازی خود می‌گوید، از بیعت با ارزش‌های والا، اخوت با ستارگان، و رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌راند. او از تنهایی و عزلت به عنوان انتخابی آگاهانه دفاع می‌کند و جمعیت خود را موجی منسجم می‌داند که هیچ‌چیز آن‌ها را از هم نمی‌پاشاند. همچنین، به نقد دنیادوستی و حرص می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۰۶

تاک بالا دست من بیعت به طوبی بسته است
خوشه ام عقد اخوت با ثریا بسته است

در تجرد، رشته واری از تعلق سهل نیست
سد آهن سوزنی در راه عیسی بسته است

جنگ دارد گوشه گیری و بلند آوازگی
تهمت عزلت به خود بیهوده عنقا بسته است

شور محشر صحبت ما را نمی پاشد ز هم
موج می شیرازه جمعیت ما بسته است

نعل حرصش از تردد روز و شب در آتش است
هر که چون خورشید صائب دل به دنیا بسته است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.