هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، امید، آزادی و جستجوی معنوی می‌پردازد. شاعر از دردها و رنج‌های زندگی سخن می‌گوید، اما در عین حال به امیدواری و نور حق اشاره می‌کند. تصاویری مانند زنجیر پا، آتش سوزنده، خاک فراموشان و صید ناتوان، نشان‌دهنده‌ی رنج و اسارت هستند، در حالی که اشاره به کعبه و نور حق، جنبه‌های معنوی و امیدبخش شعر را تقویت می‌کنند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. علاوه بر این، برخی تصاویر مانند رنج و اسارت ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۱۶

عالمی را از عمارت پای در گل رفته است
وسعت از دست و دل مردم به منزل رفته است

می شود زنجیر پا عقل فلک پرواز را
کوچه راهی را که مجنون با سلاسل رفته است

آتش سوزنده و خاک فراموشان یکی است
تا سپند بی قرار من ز محفل رفته است

می کشد میدان که دریا را در آغوش آورد
موج ما گاهی گر از دریا به ساحل رفته است

صید من کز ناتوانی بر زمین بسته است نقش
حیرتی دارم که چون از یاد قاتل رفته است

باعث امیدواری شد من افتاده را
تا ره خوابیده را دیدم به منزل رفته است

بس که چشمش محو در نظاره قاتل شده است
پرفشانی زیر تیغ از یاد بسمل رفته است

پیش بینا نور حق روشنترست از آفتاب
بی بصیرت آن که دنبال دلایل رفته است

هر چه جز آزادگی، بارست بر آزادگان
چون صنوبر زیر بار یک جهان دل رفته است؟

صد بیابان از حریم کعبه افتاده است دور
هر که در راه طلب یک گام غافل رفته است

بر مطالب، بی طلب فرمانروا گردیده ام
تا مرا از دست، دامان وسایل رفته است

تیشه فرهاد گردیده است هر مو بر تنم
تا ز چشمم صائب آن شیرین شمایل رفته است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.