هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیهات و استعاره‌های زیبا برای توصیف احساسات شاعر استفاده می‌کند. موضوعات اصلی آن شامل عشق، سردرگمی، رنج‌های عاشقانه، و مفاهیم عمیق فلسفی مانند مرگ و قناعت است. شاعر از عناصر طبیعت مانند دریا، موج، بادبان، و برق برای بیان احساسات خود بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۱۱۲۵

تا به فکر گوشوار آن سیمبر افتاده است
پیچ و تاب رشت در جان گهر افتاده است

رشته سر در گم جان را به دست آورده است
دیده هر کس بر آن موی کمر افتاده است

هست چون تسبیح در هر رشته اش صددل گره
بس که در زلف تو دل بر یکدگر افتاده است

گر چه پیش افتاده در ظاهر، ولی رو بر قفاست
راه پیمایی که پیش از راهبر افتاده است

پرده خوابش کند در چشم کار بادبان
هر که را بر ساحل از دریا نظر افتاده است

می کشم چون بید مجنون خجلت از بی حاصلی
من که پیش از سایه بر خاکم ثمر افتاده است

کشتی مغرور من از منت خشک کنار
در کمند وحدت از موج خطر افتاده است

گوهر شهوار می آید به غواصی به دست
پا به دامن چون کشم، کارم به سر افتاده است

برق عالمسوز باشد لازم ابر سیاه
آتشم در خرمن از دامان تر افتاده است

همچنان غافل ز مرگم، گرچه از موی سفید
در رگ جان رعشه چون شمع سحر افتاده است

گر چه باشد در ضمیر خاک صائب مسکنش
از قناعت مور در تنگ شکر افتاده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.