هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، زیبایی، و پریشانی است. شاعر از زیبایی طبیعت و گل‌ها سخن می‌گوید و آن را با احساسات درونی خود مقایسه می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند تواضع، صبر در برابر ستم، و ارزش افتادگی در زندگی نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۱۳۵

آن که بزم غیر را از خنده پر گل کرده است
خاطر ما را پریشانتر ز سنبل کرده است

من ندارم طالع از مقصود، ورنه بارها
گل ز مستی تکیه بر زانوی بلبل کرده است

این چه رخسارست، گویا چهره پرداز بهار
آب و رنگ صد چمن را صرف یک گل کرده است

جوهر ما از پریشانی نمی آید به چشم
از نظر این چشمه را پوشیده سنبل کرده است

سرکشی مگذار از سر تا نگردی پایمال
کز تواضع خصم کم فرصت مرا پل کرده است

نیست پروای ستم ما را که جان سخت ما
خون عالم در دل تیغ تغافل کرده است

صائب از افتادگی مگذر که ابر نوبهار
قطره را گوهر به اکسیر تنزل کرده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.