هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عشق، رنج، تقدیر، خودپرستی و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از تنگ‌خلقی به عنوان شعله دوزخ یاد می‌کند و عشق را با درد و رنج همراه می‌داند. همچنین، به ناپایداری ارزش‌های دنیوی و خودپرستی زاهدان اشاره می‌کند. در نهایت، متن به تقدیر و سرنوشت انسان و نقش عشق در زندگی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناپایداری دنیا نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۵۸

تنگ خلقی شعله دوزخ سرشتی بوده است
جبهه وا کرده صحرای بهشتی بوده است

اعتباری را که در خوبی سرآمد گشته بود
ما به چشم عاقبت دیدیم زشتی بوده است

دور باش صد بلا گردید درد و داغ عشق
غوطه خوردن در دل آتش بهشتی بوده است

در سر زاهد به غیر از خودپرستی هیچ نیست
این کدوی پوچ، قندیل کنشتی بوده است

از لحد خوابش نگردد تلخ چون تن پروران
بستر و بالین هر کس خاک و خشتی بوده است

شور لیلی از سر مجنون به جان دادن نرفت
پیچ و تاب عشق، خط سرنوشتی بوده است

چرخ مینایی که عقل پیر یک دهقان اوست
از سواد بیکران عشق، کشتی بوده است

قامتش خم گشت و نگذارد قدم در راه راست
راستی صائب عجب غفلت سرشتی بوده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.