هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مضامین عشق، رنج، صبر، گذشت زمان و فلسفه زندگی استفاده می‌کند. شاعر از درد دل، عشق نافرجام، گذر عمر و مفاهیم عمیق انسانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و گذر زمان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۵۳

در دلم هرگاه زلف آن پری پیکر گذشت
از سر دریای چشم موجه عنبر گذشت

بر سر مجنون اگر کردند مرغان آشیان
مرغ نتواند ز سوز دل مرا بر سر گذاشت

از در دل می توان کام دو عالم یافتن
در به در افتاد هر کس بی خبر زین در گذشت

گوهر سیراب در گنجینه اقبال نیست
با دهان خشک ازین غمخانه اسکندر گذشت

خشک مغزی لازم زندان گردون است و بس
می شود ریحان تر، دودی کز این مجمر گذشت

کم نگردد برگ عیش از خانه اش در برگریز
هر که ایام بهارش زیر بال و پر گذشت

گفتم از حال دل پر خون کنم حرفی رقم
تا قلم برداشتم یک نیزه خون از سر گذشت

گر نباشد از علایق بال همت زیر سنگ
می توان چون موج ازین دریای بی لنگر گذشت

از تکلف نفس قانع تلخکامی می کشد
شکرستان شد زمین تا مور از شکر گذشت

ترک افسر با وجود فقر چندان کار نیست
از حباب آسان توان در بحر پر گوهر گذشت

خوشه دادن در عوض خرمن گرفتن سهل نیست
وقع شمعی خوش که پیش آفتاب از سر گذشت

آرزو چون سوخت در دل حرص را عاجز کند
مور هیهات است بتواند ز خاکستر گذشت

در خرابات جهان چون آفتاب بی زوال
روزگار خوشدلی ما را به یک ساغر گذشت

بستگی بعد از گشایش نیست بر خاطر گران
از خدا خواهد گره، چون رشته از گوهر گذشت

نیست صائب هیچ گردی بر دل روشن مرا
گر چه عمر اخگر من زیر خاکستر گذشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.