هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از ساقی می‌خواهد شراب معانی را به او بدهد تا از تلخی‌های زندگی رها شود و به لذت‌های جوانی و عشق برسد. در این بزم عرفانی، شاهدانی حضور دارند که جان‌ها را روشن می‌کنند و جهان را به حیرت می‌اندازند. شاعر از شمس تبریز به عنوان شاه و خسرو بی‌نشان یاد می‌کند که در خلوت با دلبری پرمعنا به سر می‌برد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شعری است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شراب معانی و عشق عرفانی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۳۲

ای ساقیِ بادهٔ مَعانی
دَردِهْ تو شَرابِ اَرغَوانی

زان بادهٔ پیرِ تَلْخِ پاسُخ
بِفْزایْ حَلاوتِ جوانی

در بَزمْ سَرایِ شاهِ جانان
نَظّارهٔ شاهِدانِ جانی

جان‌ها بینی چو روزْ روشن
از لَذَّتِ عِشرتِ شَبانی

بینی که جهانْ به حیرت آید
در حَلقهٔ خَلْقِ آن جهانی

مَهْ را زِ فَلَک فُرو فِرستَد
در مَجْلِسَشان به اَرمَغانی

وان زُهره نَوایِ خوش بَرآرَد
کو مُطربَکی‌‌‌ست آسْمانی

این‌ها به هم‌اَند و ما به خَلْوَت
با دِلْبَرِ خوبِ پُرمَعانی

رُخ بر رُخِ ما نهاد آن شَهْ
وان باقی را تو خود بِدانی

آن شاه کی است؟ شَمسِ تبریز
آن خُسروِ مُلْکِ‌ بی‌نِشانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.