هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، به بیان ناپایداری دنیا و بی‌وفایی آن می‌پردازد. شاعر با اشاره به گذرا بودن زندگی و بی‌ثباتی شرایط انسانی، از نادیده گرفته شدن دردها و رنج‌های آدمی توسط دیگران سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند عرفان، تسلیم در برابر سرنوشت و ناامیدی از دنیا اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۵

دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت
صد سخن سر کرد، اما یک سخن نشنید و رفت

هر که آمد در غم آباد جهان، چون گردباد
روزگاری خاک خورد، آخر به خود پیچید و رفت

وقت آن کس خوش که چون برق از گریبان وجود
سر برون آورد و بر وضع جهان خندید و رفت

ای کم از زن! فکر مرکب در طریق کعبه چیست
این بیابان را به پهلو رابعه غلطید و رفت

گریه می آید به منصورم که در دار فنا
گفت چندین حرف حق، یک حرف حق نشنید و رفت

(سیر معراج فنا را قوتی در کار نیست
چون شرر می باید اندک همتی ورزید و رفت)

صائب آمد در حریمت با دل امیدوار
شد به صد دل از امید خویشتن نومید و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.