هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند عشق، ناامیدی، گذر زمان و رنج‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب، میخانه، خرمن امید و گنج گوهری، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از دوری معشوق، نابودی امیدها و رازهای نهفته در دل می‌گوید و در نهایت به پذیرش رنج‌ها و مسئولیت‌های زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها مانند شراب و میخانه ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۶

زهرخند ای دل که دور گریه مستانه رفت
روزگار دار و گیر شیشه و پیمانه رفت

می شود کان بدخشان از شراب لعل رنگ
چون سبو با دست خالی هر که در میخانه رفت

دانه می گویند بعد از کاه می ماند بجا
خرمن امید ما را کاه ماند و دانه رفت

راز عشق از دل به زور گریه بر صحرا فتاد
طرفه گنج گوهری از کیسه ویرانه رفت

بار قتل خود به دوش دیگران نتوان نهاد
در میان عشقبازان کوهکن مردانه رفت

بت پرستان چون نسوزانند با صندل مرا؟
آن که گاهی دردسر می داد، ازین بتخانه رفت

می کند جا در ضمیر آشنایان سخن
هر که چون صائب به فکر معنی بیگانه رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.