هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از فراق و دوری یار، نبودن شادی و عشق، و شرایط سخت زندگی شکایت می‌کند. او به دنبال نشانه‌هایی از امید و زیبایی می‌گردد اما در نهایت با ناامیدی و سوالات بی‌پاسخ روبه‌رو می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۴۱۳

تلخ شد عشرتم آن لعل شکربار کجاست؟
دلم از کار شد آن غمزه پر کار کجاست؟

خنده از تنگی جا در دهنش غنچه شده است
بوسه را راه سخن پیش لب یار کجاست؟

سفر اول پرواز به دام افتاده است
بلبل ما نشنیده است که گلزار کجاست

مزرع خانه تسبیح بود یک کف دست
زهد را دستگه رشته زنار کجاست؟

ذوق نظاره گل در نگه پنهان است
ای مقیمان چمن، رخنه دیوار کجاست؟

تا به کی در ته دیوار تعلق باشم؟
کوچه خانه بدوشان سبکبار کجاست؟

چشم تا کار کند گرد کسادی فرش است
در بساط سخن امروز خریدار کجاست؟

بر سر موی شکافی است نگاهم صائب
چین زلفی که دهد نافه به تاتار کجاست؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.