هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، جستجوی معشوق، و درخواست رحمت و عطا از اوست. شاعر از ناتوانی در یافتن معشوق، بی‌وفایی و جفای او، و فقدان صلح و صفا شکایت می‌کند و در نهایت به دنبال رحمت و عطای معشوق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفا و شکایت ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۱۴

هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست
آخر ای خانه برانداز سرای تو کجاست؟

روزنی نیست که چون ذره نجستیم ترا
هیچ روشن نشد ای شمع که جای تو کجاست

گر وفای تو فزون است ز اندازه ما
آخر ای دلبر بیرحم، جفای تو کجاست؟

جنگ و بدخویی و بیرحمی و بی پروایی
همه هستند به جا، صلح و صفای تو کجاست؟

ای نسیم سحر، ای غنچه گشاینده دل
وقت یاری است، دم عقده گشای تو کجاست؟

بوسه ای از لب شیرین تو ای تنگ شکر
ما گرفتیم نخواهیم، عطای تو کجاست؟

صائب از گرد خجالت شده در خاک نهان
موجه رحمت دریای عطای تو کجاست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.