هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، ایمان، رنجهای دل و طبیعت سخن میگوید. شاعر از احساسات عمیق، شرم عشق، و نمادهای طبیعی مانند لاله، ابر، و بلبل برای بیان مفاهیم عرفانی و عاشقانه استفاده کرده است. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند شهادت، کرم، و طلب دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی سنگین، مناسب برای مخاطبانی است که درک بهتری از شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی دارند.
غزل شمارهٔ ۱۴۱۷
قد موزون تو روزی که به جولان برخاست
هر که را بود دلی، از سر ایمان برخاست
خار خار دلم از سینه نمایان گردید
بخیه تنگ رفویم ز گریبان برخاست
شرم عشق است که پامال نگردد هرگز
لاله افکنده سر از خاک شهیدان برخاست
که دگر ز اهل کرم رحم به محتاج کند؟
ابر با دیده خشک از لب عمان برخاست
بر دل غنچه اگر خورد نسیمی گستاخ
شور محشر به دل بیضه ز مرغان برخاست
همت آبله پای طلب را نازم!
که به مشاطگی خار مغیلان برخاست
زد همان روز که با غنچه محجوب تو لاف
قفل شرم از دهن پسته خندان برخاست
همدمی سیر مقامات نفرمود او را
نی ما تا به چه طالع ز نیستان برخاست
بگسل از اهل کرم تا شودت پایه بلند
صدف از خاک به یک ریزش نیسان برخاست
قالبی نیست سخن سنجی ما چون طوطی
بلبل ما ز دل بیضه غزلخوان برخاست
هر که را بود دلی، از سر ایمان برخاست
خار خار دلم از سینه نمایان گردید
بخیه تنگ رفویم ز گریبان برخاست
شرم عشق است که پامال نگردد هرگز
لاله افکنده سر از خاک شهیدان برخاست
که دگر ز اهل کرم رحم به محتاج کند؟
ابر با دیده خشک از لب عمان برخاست
بر دل غنچه اگر خورد نسیمی گستاخ
شور محشر به دل بیضه ز مرغان برخاست
همت آبله پای طلب را نازم!
که به مشاطگی خار مغیلان برخاست
زد همان روز که با غنچه محجوب تو لاف
قفل شرم از دهن پسته خندان برخاست
همدمی سیر مقامات نفرمود او را
نی ما تا به چه طالع ز نیستان برخاست
بگسل از اهل کرم تا شودت پایه بلند
صدف از خاک به یک ریزش نیسان برخاست
قالبی نیست سخن سنجی ما چون طوطی
بلبل ما ز دل بیضه غزلخوان برخاست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.