هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی با استفاده از استعاره‌های مختلف، شمشیر را نمادی از قدرت، شجاعت، فنا، بقا، و حتی عشق و بخشش قرار می‌دهد. شاعر با بیانی هنرمندانه، شمشیر را در موقعیت‌های مختلف توصیف می‌کند، از جمله به عنوان ابزار نابودی، روشن‌کننده حقیقت، و حتی نماد بخشندگی. همچنین، این شعر به مفاهیمی مانند شهادت، دعا، و ضعف و قدرت انسان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند شمشیر و فنا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶۷

ساحل بحر پر آشوب فنا شمشیرست
مد بسم الله دیوان بقا شمشیرست

از دم تیغ فنا بیجگران می ترسند
ورنه روشنگر آیینه ما شمشیرست

لب پیمانه بود در نظر جرأت ما
گر به چشم تو دم صبح فنا شمشیرست

رگ ابری که به احسان چو گهربار شود
عرق خون کند از شرم سخا شمشیرست

نفس عیسوی اینجا گرهی بر بادست
دم جان بخش درین معرکه با شمشیرست

تا رسیدم ز خم تیغ شهادت به مراد
روشنم گشت که محراب دعا شمشیرست

نازکان از سخن سرد ز هم می پاشند
بر دل غنچه، دم باد صبا شمشیرست

نازکان از سخن سرد ز هم می پاشند
بر دل غنچه، دم باد صبا شمشیرست

چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست

ضعف پیری فکند بیجگران را از پای
دل چو افتاد قوی، پشت دو تا شمشیرست

هر که دارد سر پرخاش به ما، خوش باشد
خاکساری ز ره و دست دعا شمشیرست

صائب امروز کریمی که به ارباب سئوال
دم آبی دهد از روی سخا شمشیرست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.