هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تنهایی، حیرت و بیداری درونی خود سخن میگوید. او از دوری از تزویر، وحدت وجود و بینیازی از محرکهای بیرونی برای بیان سخن میگوید. همچنین از عشق و زیبایی طبیعت به عنوان منبع الهام یاد میکند. متن پر از استعارههای عمیق و تصاویر شاعرانه است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۴۷۰
چون به حیرت زدگان است مرا روی سخن
طرف صحبت من صورت دیوار بس است
کاروانی جهد از خواب به یک طبل رحیل
در شبستان جهان یک دل بیدار بس است
نبرد سبحه تزویر به صد راه مرا
کمر وحدت من حلقه زنار بس است
بی نیازست سخنور ز محرک صائب
خامه را ذوق سخن باعث گفتار بس است
می گلرنگ من آن روی چو گلنار بس است
نقل من حرفی ازان لعل شکربار بس است
نیست چون سیل مرا راهنمایی در کار
کشش بحر مرا قافله سالار بس است
پرتو عاریتی نعل در آتش دارد
شمع بالین من از دیده بیدار بس است
قیل و قال است گران بر دل روشن گهران
طوطی آینه ام سبزه زنگار بس است
طرف صحبت من صورت دیوار بس است
کاروانی جهد از خواب به یک طبل رحیل
در شبستان جهان یک دل بیدار بس است
نبرد سبحه تزویر به صد راه مرا
کمر وحدت من حلقه زنار بس است
بی نیازست سخنور ز محرک صائب
خامه را ذوق سخن باعث گفتار بس است
می گلرنگ من آن روی چو گلنار بس است
نقل من حرفی ازان لعل شکربار بس است
نیست چون سیل مرا راهنمایی در کار
کشش بحر مرا قافله سالار بس است
پرتو عاریتی نعل در آتش دارد
شمع بالین من از دیده بیدار بس است
قیل و قال است گران بر دل روشن گهران
طوطی آینه ام سبزه زنگار بس است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.