۲۸۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۴۳

رو رو، که ازین جهان گُذشتی
وَزْ مِحْنَت و اِمْتِحان گُذشتی

ای نَقْش شُدی به سویِ نَقّاش
وِیْ جان سویِ جانِ جان گُذشتی

بَر خور هَله از درختِ ایمان
کَزْ مَنْزِلِ‌ بی‌اَمان گُذشتی

در آبِ حَیات رو چو ماهی
کَزْ غُربَتِ خاکْدان گُذشتی

از بُرج به بُرجْ رو چو خورشید
کَزْ اَنْجُمِ آسْمان گُذشتی

زان کان که بیامَدی، شُدی باز
زین خانه و زین دُکان گُذشتی

بِنْما زِ کُدام راه رَفتی
اَلْحَقْ زِ رَهِ نَهان گُذشتی

بر بامِ جهانْ طَواف کردی
چون آبْ زِ ناودان گُذشتی

خاموش کُنون، که در خَموشی
از جُملهٔ خامُشان گُذشتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.