هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، ستم، نابرابری و ظلم در جامعه می‌پردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند گرفتن دانه از دهان مور، گرفتن باده از مردم مخمور و گرفتن عصا از کف کور، به ناعادلانه بودن برخی رفتارها و شرایط در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۸۳

دل ز خال لب منظور گرفتن ستم است
دانه را از دهن مور گرفتن ستم است

خون خود ما به دو چشم تو نمودیم حلال
باده از مردم مخمور گرفتن ستم است

سخن تنگدلان را نبود پا و سری
خرده بر غنچه مستور گرفتن ستم است

در تنوری چه نفس راست نماید طوفان؟
سر این باده پر زور گرفتن ستم است

شور باشد نمک محفل ما باده کشان
بر جراحت ره ناسور گرفتن ستم است

به قدح دست مکن پیش خم باده دراز
تا بود مهر، ز مه نور گرفتن ستم است

عشق در عقل تهی مغز عبث پیچیده است
پنجه با مردم بی زور گرفتن ستم است

گر چه ظرف سخن حق نبود مردم را
دهن جرأت منصور گرفتن ستم است

در چنین وقت که از دست تو می ریزد آب
دست بر آتشم از دور گرفتن ستم است

دزد را دار کند راست، ترحم مکنید
که عصا را ز کف کور گرفتن ستم است

زخم در کان نمک کهنه نگردد صائب
دل ازین عالم پر شور گرفتن ستم است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.