هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، سرشار از تصاویر شاعرانه و مضامین عرفانی و عاشقانه است. شاعر از درد و راز نهان در سینه‌اش می‌گوید، عشق را بالاتر از مکان می‌داند، و خود را منبع نواهای غریب و رمزآلود معرفی می‌کند. او از قدرت کلام و سخنوری خود سخن می‌گوید و از غم و اندوهی که با اوست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات غنی فارسی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰۴

موج سنبل ز پریشانی پرواز من است
گل برافروخته شعله آواز من است

سینه ای کز گل صد برگ ز هم نشناسند
مخزن درد نهان و صدف راز من است

لامکان سیرتر از عشق بود همت من
چرخ کبکی است که در چنگل شهباز من است

منم آن سلسله جنبان نواهای غریب
که ز گل مرغ چمن گوش بر آواز من است

می توان خواند ز پیشانی من راز جهان
جام جم داغ دل آینه پرداز من است

زهره شوخ که سر حلقه نه دایره است
در شبستان حیا پردگی از ساز من است

چون به آیینه رسم طوطی شیرین سخنم
صحبت تیره دلان سرمه آواز من است

نیشکر را ز خموشی به زبان چندین بند
همه از رهگذر کلک سخنساز من است

حرف مردم ز بدونیک نیارم به زبان
جای رحم است بر آن خصم که غماز من است

نیستم چشم درین دایره، لیکن چون چشم
گر پر کاه بود، مانع پرواز من است

عندلیبی که به آتش نفسی مشهورست
کف خاکستری از شعله آواز من است

شبنم بیجگر آن زهره ندارد صائب
داغ دامان گل از گریه غماز من است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.