هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به مفاهیمی مانند عشق، رنج، فنا، و جستجوی معنوی میپردازد. شاعر از ناآگاهی انسان در مسیر عشق و زندگی سخن میگوید و به مفاهیمی مانند رنج، پریشانی، و جستجوی حقیقت اشاره میکند. همچنین، از صائب به عنوان فردی قدرشناس از سخن یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فنا ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۱۷
هر قدم سست کی از وادی ما آگاه است؟
دم شمشیر فنا جاده این راه است
لب بی آه به ماتمکده گردون نیست
این نه خط است به دور لب ساغر، آه است
گر چه ظاهر به سر زلف نمی پردازد
از پریشانی من موی به موی آگاه است
در ره عشق کسی را خبر از منزل نیست
خضر این بادیه چون ریگ روان گمراه است
خست چرخ که صد جامه اطلس دارد
تا به حدی است که پیراهن یوسف چاه است
صائب امروز تویی ز اهل سخن قدرشناس
که به غیر از تو ز مقدار سخن آگاه است؟
صائب از قافله عشق مدد می طلبد
یوسف طبع که عمری است اسیر چاه است
دم شمشیر فنا جاده این راه است
لب بی آه به ماتمکده گردون نیست
این نه خط است به دور لب ساغر، آه است
گر چه ظاهر به سر زلف نمی پردازد
از پریشانی من موی به موی آگاه است
در ره عشق کسی را خبر از منزل نیست
خضر این بادیه چون ریگ روان گمراه است
خست چرخ که صد جامه اطلس دارد
تا به حدی است که پیراهن یوسف چاه است
صائب امروز تویی ز اهل سخن قدرشناس
که به غیر از تو ز مقدار سخن آگاه است؟
صائب از قافله عشق مدد می طلبد
یوسف طبع که عمری است اسیر چاه است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.