۲۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۱۸

عمر سرگرمی ارباب هوس کوتاه است
رشته زندگی شعله خس کوتاه است

بر گرفتاری خود سخت دلم می لرزد
دام پر رخنه و دیوار قفس کوتاه است

چشم دارم که درین هفته خداگیر شود
دزد معنی که ازو دست عسس کوتاه است

عاقل از دشمن عاجز به محابا گذرد
مشو ای آینه ایمن که نفس کوتاه است

عقل چوبی است که هر طفل سوارست بر او
عشق شاخی است کز او دست هوس کوتاه است

در ریاضی که منم نغمه سرایش صائب
سرمه را دست تعدی ز نفس کوتاه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.