هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، سرشار از تصاویر شعری و مضامین عرفانی و اخلاقی است. شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، گذرایی زندگی، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از تشبیهات زیبا مانند سوختن جان، برق در لاله‌ستان، و قطره شبنم برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و گذرایی زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳۱

هر که را می نگرم سوخته جان افتاده است
این چه برق است درین لاله ستان افتاده است؟

نیست ممکن که به خورشید درخشان نرسد
هر که چون قطره شبنم نگران افتاده است

حال ما رهروان آبله پایی داند
که نفس سوخته در ریگ روان افتاده است

از نهانخانه گوهر چه خبر خواهد داشت؟
خس و خاری که ز دریا به کران افتاده است

ای که در کعبه خبر از دل ما می گیری
روزگاری است که در دیر مغان افتاده است

زود باشد سر خود در سر این کار کند
چون قلم هر که به دنبال زبان افتاده است

در سر کوی تو ای انجمن آرای بهار
چهره زرد چو اوراق خزان افتاده است

وسعت دایره مشرب ما می داند
هر که چون نقطه مرکز به میان افتاده است

جود کن کز دهن خالی موری بسیار
رخنه در ملک سلیمان زمان افتاده است

جسم ما بر سر این عمر سبکرو صائب
برگ سبزی است که در آب روان افتاده است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.