هوش مصنوعی: این متن شعری است که مضامین عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. در آن به مفاهیمی همچون قناعت، رضا، سختی‌های زندگی، حوادث ناگوار، امید و ناامیدی، و همچنین عشق و رنج‌های آن پرداخته شده است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا، احساسات و تفکرات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۹۸

در قناعت لب خشک و مژه پر نم نیست
عالمی هست درین گوشه که در عالم نیست

در دل هر که رضا رنگ اقامت ریزد
چشم شوخ و سخن تلخ، کم از زمزم نیست

از جهان شادی بی غم چه توقع دارید؟
لوح پیشانی گل بی گره شبنم نیست

هر که سوهان حوادث نکند هموارش
می توان گفت که از سلسله آدم نیست

باخبر باش دلی از خم زلفت نبرد
در گوش تو یتیمی است که در عالم نیست

هیچ کس روی دل از حلقه آن زلف ندید
نقش امید همانا که درین خاتم نیست

همت آن است کز آواره احسان گذرند
هر که این بادیه را طی نکند حاتم نیست

لب فرو بستن غواص گهر می گوید
که درین قلزم خونخوار، نفس محرم نیست

نفس سوخته لاله خطی آورده است
از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست

همچو صائب به سیه روزی خود ساخته ایم
داغ ما را نظر مرحمت از مرهم نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.