هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به بیان احساسات عمیق عاشقانه و ستایش معشوق می‌پردازد. شاعر با مقایسه‌های ظریف، برتری معشوق را بر همه زیبایی‌ها و شیرینی‌های جهان تأکید می‌کند و از ناتوانی خود در بیان کامل این احساسات سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۰۵

تلخی می به گوارایی دشنام تو نیست
دزدی بوسه به شیرینی پیغام تو نیست

یوسف از قافله حسن تو غارت زده ای است
کسی امروز ز خوبان به سرانجام تو نیست

قمریان پاس غلط کرده خود می دارند
ورنه یک سرو درین باغ به اندام تو نیست

دیده شبنم ازان بر رخ گل آسوده است
که خبردار ز رخساره گلفام تو نیست

از لب خویش مگر بوسه ستانی، ورنه
ساغری در خور لبهای می آشام تو نیست

این چه شرم است که خورشید فلک جولان را
جرأت بوسه گرفتن ز لب بام تو نیست

قطره در خون زند آن صید که وحشی از توست
دانه از دل خورد آن مرغ که در دام تو نیست

گر چه خورشید تو در پرده شرم است نهان
ذره ای نیست که شرمنده انعام تو نیست

خود مگر از در انصاف درآیی، ورنه
جذبه شوق حریف دل خود کام تو نیست

می شود روزی دندان ندامت خونش
هر عقیقی که سویدای دلش نام تو نیست

گر چه از حلقه به گوشان قدیم است ترا
صائب دلشده شرمنده انعام تو نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.