هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، بیانگر احساس تنهایی و خلأ معنوی در دنیای پر از آشوب و بی‌نظمی است. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند بیابان جنون، وحشت‌آباد و خانه‌های برانداز، جهانی را ترسیم می‌کند که در آن عشق، زیبایی و هنر جایگاهی ندارد. او بر این باور است که در چنین فضایی، حتی سخن گفتن نیز بی‌ثمر است، چرا که شنونده‌ای برای درک آن وجود ندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۱۱

در بیابان جنون سلسله پردازی نیست
روزگاری است درین دایره آوازی نیست

نه همین کوچه و بازار ز مجنون خالی است
در بیابان جنون نیز نظربازی نیست

وحشت آباد بود در نظر من شهری
که به هر کوچه او خانه براندازی نیست

برنیاید نفس از طوطی شیرین گفتار
در حریمی که رخ آینه پردازی نیست

به چراغ مه و خورشید نگردد روشن
هر حریمی که در او شعله آوازی نیست

می توان یافت ز پیچیدگی بال و پرم
که به گیرایی مژگان تو شهبازی نیست

نیست ممکن که تراود سخن از من صائب
در حریمی که در او چشم سخن سازی نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.