هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، درد، جنون عاشقانه، و رهایی از دنیای مادی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و به مفاهیمی مانند عشق الهی، صبر، و گذر از دنیای فانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارند.

غزل شمارهٔ ۱۶۱۹

از دلم عشق به جامی غمی دنیا برداشت
نتوان پنبه چنین از سر مینا برداشت

چشمه آبله ما به گهر پیوسته است
غوطه در گنج زد آن کس که پی ما برداشت

وادی عشق شد از سلسله جنبان معمور
شوق روزی که مرا سلسله از پا برداشت

باز چون حلقه زنجیر، سلاست دارد
زلف هر چند که ربط از سخن ما برداشت

کرد دیوانگیم در در و دیوار اثر
کعبه چون محمل لیلی ره صحرا برداشت

چه خیال است مرا چرخ سبکبار کند؟
بار سوزن نتوانست ز عیسی برداشت

سایه اش خونی چندین کمر کوهکن است
کوه دردی که دل از عشق تو تنها برداشت

حسن بی پرده بود پرده بینایی چشم
ساده لوح آن که ترا پرده ز سیما برداشت

دامن دشت جنون عالم نومیدی نیست
خواهد از خاک مرا آبله پا برداشت

در تلافی گهر افشاند و همان منفعل است
قطره ای چند که ابر از دل دریا برداشت

دامن عمر ابد را نتوان داد از دست
شانه چون دست ازان زلف چلیپا برداشت؟

گر چنین داده خود باز ستاند صائب
غیر عبرت نتوان هیچ ز دنیا برداشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.